نرم افزار محاسبه بهای تمام شده محصول
بهای تمام شده کالای تولید شده (COGM) به تمام هزینههای تولید یک محصول از جمله نیروی کار مستقیم، نیروی کار غیر مستقیم، مواد خام و هزینههای سربار اشاره دارد. COGM یک معیار حسابداری مفید است زیرا میتوان از آن برای اندازهگیری عملکرد هزینههای تولید و ساخت با هزینههای هدف استفاده کرد.
برای تعیین حاشیه سود و سایر هزینههای مربوط به تولید یا فروش محصولات استفاده میشود، بنابراین دانستن این عدد برای هر صاحب یا مدیر کسب و کاری بسیار مهم است. محاسبه بهای تمام شده محصول (COGM) یک معیار مهم به ویژه برای مشاغل تولیدی است، زیرا میتواند بر سودآوری که هدف نهایی هر کسب و کاری است تأثیر بگذارد.
چگونه بهای تمام شده محصول را محاسبه کنیم؟
برای محاسبه COGM، باید آن را به سه جزء تقسیم کنید:
- هزینههای مستقیم مواد
- هزینههای مستقیم نیروی کار
- هزینههای سربار
وقتی مواد را خریداری میکنید برای شما هزینه دارد، بنابراین میدانید دقیقاً چه مقدار از مواد استفاده میشود. کار آسانتر است زیرا در پایان هر ماه با چک پرداخت میشود. ردیابی سایر هزینهها ممکن است سختتر باشد زیرا ممکن است به اندازه مواد یا نیروی کار مستقیماً با فرآیند تولید مرتبط نباشد.
مثلا آب و برق، برق مورد استفاده در ماشینهای در حال کار، حق بیمه پرداختی برای ماشین آلات، هزینههای حمل و نقل و غیره. اجاره کارخانه و انبار، استهلاک ماشین آلات یا تجهیزات، ماشین حساب، خودکار و صورت حساب بانکی بالای یک میز قرار داشتند.
فرمول بهای تمام شده کالای تولید شده:
COGM = موجودی اولیه + هزینههای متحمل شده در طول تولید - موجودی نهایی
موجودی اولیه مواد اولیه و موجودی در حال انجام کار از بهای تمام شده کالای تولید شده کسر میشود زیرا آن اقلام برای تولید استفاده میشد.
نتیجه بهای تمام شده کالای تولید شده (COGM) نامیده میشود که نشان دهنده کل مبلغ پرداختی برای مواد مستقیم و هزینههای مستقیم نیروی کار مرتبط با تولید محصولاتی است که میفروشید. این عدد میتواند برای مقایسه هزینههای تولید واقعی با هزینههای تولید برنامهریزی شده استفاده شود.
چرا درک بهای تمام شده محصول یا COGM مهم است؟
به عنوان یک تولیدکننده، بقای شما به سودآوری بستگی دارد و سودآوری شما به شناسایی تمام منابع هزینه بستگی دارد. موجودی شما بخش اصلی هزینههای شما است. با درک، اندازه گیری و ردیابی COGM، با نبض کسب و کار خود در تماس هستید.
بدون دانستن COGM، تقریبا غیرممکن است که یک تولید کننده هزینههای خود را کاهش دهد و سودآوری را بهبود بخشد.
تحلیلگران مالی و مدیران کسب و کار از COGM برای تعیین اینکه آیا محصولات یک شرکت به اندازه کافی برای ادامه فروش آنها سودآور هستند یا اینکه برای کاهش این هزینهها نیاز به تغییر زنجیره تامین آن دارند، استفاده میکنند.
برای انجام محاسبات بهای تمام شده محصول، باید سه بخش مهم محاسبه را شناسایی کنید:
1. موجودی اولیه
باید تعداد کالاهای آماده موجود در پایان ماه قبل را بدانید. در مرحله بعد، تمام مواد خام خریداری شده در همان دوره را اضافه میکنید. در نهایت، تمام کارهای در حال انجام (WIP) را کم میکنید.
موجودی اولیه = کالاهای تمام شده + خریدها - پایان WIP
2. هزینههای انجام شده در طول تولید
هزینههای مواد: در حین خرید پیگیری کنید
هزینههای نیروی کار: در زمان پرداخت فاکتور پیگیری کنید
استهلاک ماشینها: این هزینه بسته به مدت زمانی که شرکت شما در تجارت بوده و نوع تجهیزات شما میتواند بسیار متفاوت باشد. به عنوان مثال، اگر شرکت شما 30 سال است که وجود دارد و هنوز از تجهیزات خریداری شده در آن زمان استفاده میکند، استهلاک ممکن است به 1 میلیون در سال برای هر دستگاه برسد.
اجاره کارخانه: کاملاً به موقعیت مکانی و سایر عوامل خاص برای هر موقعیت بستگی دارد.
خدمات آب و برق: محاسبه قبوض برق بر اساس مصرف کیلووات در طول زمان آسان است. با این حال، صورتحسابهای گرمایش و تهویه مطبوع میتواند پیچیدهتر باشد، زیرا گاهی اوقات کسبوکارها از ژنراتورهای خود بجای پرداخت هزینه به شخص دیگری برای خدمات گرما و سرمایش استفاده میکنند.
3. پایان موجودی
از آنجایی که از قبل موجودی اولیه را دارید، آن مقدار را از کل فروش دوره کم کنید تا موجودی پایانی خود را بدست آورید.
این یک مثال ساده شده است:
موجودی پایانی = موجودی اولیه + خریدها - کل فروش
اکنون که موجودی اولیه، موجودی پایانی و هزینههای انجام شده در طول تولید را دارید، میتوانید COGM را با استفاده از معادله COGM محاسبه کنید:
COGM = موجودی اولیه + هزینههای متحمل شده در طول تولید - موجودی نهایی
بهای تمام شده کالای تولید شده (COGM) در مقابل بهای تمام شده کالای فروخته شده (COGS)
COGM کل هزینه ساخت محصولات برای فروش است.
بهای تمام شده کالای فروخته شده (COGS) هزینههای واقعی مربوط به تولید آن محصولات است.
COGM هزینههای بازاریابی یا توزیع را شامل نمیشود، بلکه فقط شامل نیروی کار مستقیم، مواد و هزینههای سربار کارخانه مرتبط با تولید موجودی کالاهای نهایی میشود. از سوی دیگر، COGS یک اصطلاح حسابداری است که برای توصیف کل مبلغ هزینه شده برای تولید یک محصول قبل از فروش استفاده میشود.
برای مثال، اگر 1000 تومان مواد خام بخرید اما تا شش ماه بعد آنها را نفروشید، این هزینه 1000 تومان را در کتاب خود به عنوان "بهای تمام شده کالای فروخته شده" تشخیص خواهید داد.
بهای تمام شده کالای تولید شده (COGM) در مقابل هزینه کل تولید (TMC)
هزینه کل تولید (TMC) کل هزینه تمام مواد و نیروی کار است که برای ساخت محصولات برای فروش صرف میشود.
محاسبات بهای تمام شده کالای تولید شده عبارتند از:
- هزینههای مستقیم مواد
- هزینههای غیر مستقیم مواد
- هزینههای مستقیم نیروی کار
- سربار کارخانه (کار غیرمستقیم و هزینههای ثابت)
محاسبات TMC فقط شامل هزینههای مستقیم مواد میشود، زیرا هزینههای غیرمستقیم مواد یا سربار کارخانه را شامل نمیشود.
هنگامیکه یک شرکت محصولات خود را تولید میکند، باید یک سیستم محکم برای محاسبه COGM داشته باشید.
اگر این کار را نکنید، ممکن است به دلیل محاسبات اشتباه یا اطلاعات نادرست، پول خود را از دست بدهید یا حتی از کار خارج شوید. خوشبختانه، برخی از ابزارها محاسبه COGM و پیگیری نتایج را آسان میکنند.
COGM یک نگرانی عمده برای شرکتهایی است که کالا تولید میکنند. اگر COGM شما بالاتر از قیمت فروش است، پس از هر کالای فروخته شده سودی به دست نمیآورید و این میتواند خبر بدی برای کسب و کار شما باشد. اگر نمیدانید چه مقدار COGM دارید، نمیتوانید تصمیمات آگاهانهای در مورد قیمتگذاری یا توسعه محصول بگیرید.
درک COGM و داشتن سیستمهای کارآمد برای اندازهگیری و ردیابی آنها، کلید بقای شما به عنوان یک تجارت تولیدی است.